سایت آس نود : طعم پول – مجله Casino Player | مجله شکافهای دقیق

[ad_1]
سایت ace90
سایت آس نود
سایت آس90

چاپ دوستانه ، PDF و ایمیل

داستان معلمی دوست داشتنی تبدیل به اسلات بازیکن شد

توسط فرانک اسکوبلت

بازیکنان اسلات چه کسانی هستند و چگونه بازی می کنند؟ پاسخ به این س questionsالات سخت است. اما در اینجا قیاس من است:

نام وی کاترین بیزانوسکی بود و معلم یک دبیرستان معروف بود. او انگلیسی و سخنرانی عمومی را تدریس می کرد. بچه ها او را دوست داشتند. آنها می توانستند گاهاً دیر به کلاس بیایند به شرطی که یک شیرینی برای خانم بیزنوسکی بیاورند.

می بینید که خانم بیزنوسکی به شدت سنگین وزن داشت. احتمالاً نزدیک به چهارصد پوند در یک قاب پنج فوت و دو اینچی. او شوخ طبعی خوبی در این باره داشت. “کل خانواده من کمی بیشتر از کل بلوک های شهر پوند دارند!” این زمانی بود که پلیس سرزده رایانه اعتراف کرد که شخصی وزن بیش از یک قطعه کل شهر نیویورک را اشتباه گرفته است.

او صبح با حمل دو کیسه خرید پر از غذای رسمی خود برای روز به مدرسه می آمد. غذای غیررسمی او را می توان هر روز صبح در دفاتر مختلف و سالن های معلمین در سراسر ساختمان یافت. او خیلی زود به مدرسه آمد تا بتواند تقریباً هر سالن و دفتری را برای چیزهای خوبی که به نظر می رسد هر روز با جادو بدون هیچ مشکلی ظاهر شود ، نشان دهد.

دوشنبه بهترین روز از زمان تهیه غذاهایی بود که در آخر هفته باقی مانده بود تا دانشکده و سایر کارمندان از آن لذت ببرند

دفاتر اداره کلوچه و کیک داشتند که برخی از آنها توسط دبیران ساخته شده است. (بله ، آن روزگار قدیم بود!) استراحتگاه زبان هر روز غذاهای مختلف خارجی داشت و در روزهای تعطیل هر معلم زبان غذایی را از کشور یا کشورهایی که آن معلم به آنها آموزش می داد ، می آورد. دپارتمان علوم و همچنین گروه ریاضیات غذای بدبو داشتند. آن دو بخش تقریباً در آن روزها مرد بودند.

بدترین غذا را می توان در گروه اقتصاد خانگی یافت. معلمان وحشتی را كه دانش آموزانشان روز قبل به ذهن متبادر كرده بودند بیان می كردند. در واقع روزهایی وجود داشت که کاترین “نیش زدن” (این همان چیزی است که او آن را “نیش زدن” نامید) در آن سالن اذیت نمی کرد. تاریخچه دپارتمان مناسبی برای غذا بود. دفتر نگهبانان نان شیرینی عالی و بهترین قهوه در مدرسه داشت. او یکی از معدود معلمانی بود که در آن دفتر نیش می زد. متولیان امر کاترین یا کیت را بعضی او را دوست داشتند.

هر روز ، او ابتدا به دفتر انگلیسی می رفت و کیف های خود را در یخچال بزرگ صنعتی واریز می کرد که مانند برخی از الهه های چینی در گوشه دفتر نشسته بود. این دفتر انگلیسی به خاطر نان های خانگی خوشمزه ، به ویژه نان ایرلندی معروف بود ، زیرا در بیشتر بخش ها خون ایرلندی در آن بود. حداقل این چیزی است که همه آنها ادعا کردند.

در روزهای تعطیل ، لری کوین قهوه ایرلندی درست کرد ، یک قهوه ایرلندی کاملاً قوی و دارای نوشیدنی مشروبات الکلی ، برای نوشیدن همه در طول روز. کاترین که لهستانی بود از آن روزها لذت می برد. در واقع ، او به همه گفت که او بخشی از ایرلندی است ، اگرچه هیچ کس او را باور نمی کرد. و او می دانست هیچ کس به او باور ندارد. اما در هیچ یک از آنها خون ایرلندی وجود نداشت و همه می دانستند که همه دروغ می گویند. دپارتمان سرگرم کننده ای بود.

اوه ، بله ، کاترین بارها و بارها از نوشیدنی لذت می برد و ، راستش را بخواهید ، هر شب در خانه یک زن و شوهر داشت تا او را آرام کنند. با این حال ، او شنبه یا یکشنبه عصر نمی نوشید ، زیرا او در یک ایستگاه بزرگ موسیقی کلاسیک در شهر نیویورک سوار دیسک بود. نام رادیویی وی کیت بیمان بود. او سه دهه در آن ایستگاه کار کرد.

صدای رادیویی او زیبا بود. متلک ، سکسی ، دعوت کننده ، آگاه در مورد موسیقی ، و بله همراهانی که احتمالاً در مورد هر چیز دیگری آگاهی دارند. مردانی که به ایستگاه گوش می دادند حتماً درباره کیت تخیلاتی داشته اند. آن صدا! آه ، آن صدا

من بیشتر آخر هفته ها نمایش را گوش می دادم ، زیرا شروع آن دیرهنگام بود. بسیاری از دانشجویان او نیز این برنامه را گوش می دادند. کیت بیمن افراد زیر را داشت.

کاترین همچنین یک تجارت جانبی داشت. او به لهستانی تسلط داشت و وقتی مهاجران لهستانی به این کشور می آمدند ، برای آموزش انگلیسی به او و انتخاب عادت به زندگی در ایالات متحده ، یکی را انتخاب می کرد. برخی از آژانس های غیر انتفاعی برای این کار به او پول پرداخت کردند. او و مهمان خانه اش از وقت خود با هم به روشهای مختلف لذت می برند. من هرگز ندیدم که یکی از اتاق های او ناراضی به نظر برسد. چگونه ممکن است کسی از سوار شدن به کیت بیمان ناراضی باشد؟

کاترین توانست واقعاً از خود لذت ببرد و حتی با هزینه شخصی خود بخندد. در طی یک کلاس سخنرانی عمومی ، دانش آموزی درباره اسکیت بورد خود سخنرانی کرد. هنگامی که دانش آموز کار خود را تمام کرد ، کاترین گفت که قصد دارد آن را امتحان کند و “قسمت عمده ای از من را به سمت عجیب و غریب آبی وحشی سوق دهد.”

او اسکیت برد را گرفت و پایش را روی آن گذاشت ، همانطور که دانش آموز در حین صحبت خود دیده بود با پای دیگر خود فشار آورد و … وقتی او پرواز کرد و به زمین افتاد ، کل ساختمان لرزید. با بوم! چهار معلم مرد سالن ورزشی طول کشید تا او را بر روی برانکارد بلند کنند. او هنگامی که از سالن چرخ می زد خندید: “من فکر می کنم این پایان کار اسکیت بورد من است.”

بله ، کاترین بیزانوسکی فردی منحصر به فرد بود.

و وقتی آتلانتیک سیتی به یک شهر کازینو تبدیل شد ، او تعطیلات برای بازی در اسلات به آنجا می رفت. او عاشق جایگاهها بود.

بهترین ها در داخل و خارج از کازینوها!

وب سایت فرانک اسکوبلت www.frankscoblete.com است. کتاب های او در سایت های آمازون دات کام ، بارنز و نوبل ، کیندل ، کتاب های الکترونیکی و کتابفروشی ها موجود است.

سایت اس نود
سایت ace90bet

[ad_2]

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *